کد مطلب:141816 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:136

شهادت نافع
شمر نافع را دستگیر كرد و همراه یارانش به نزد ابن سعد برد. وقتی به ابن سعد رسیدند، پرسید چه باعث شد كه چنین به روز خود آوری؟ نافع گفت: «به خدا قسم، از شما دوازده مرد كشته ام - جز كسانی كه مجروح ساخته ام رحمة الله علیه - و البته هرگز خود را بر این تلاش ملامت نمی كنم، و اگر برایم بازویی باقی مانده بود نمی توانستید مرا اسیر سازید» [1] شمر شمشیر خود را بركشید، نافع به او گفت: «به خدا قسم ای شمر! اگر تو از مسلمین باشی بر تو سخت خواهد بود كه خدا را ملاقات كنی در حالی كه خون های ما را بر گردن داشته باشی. خدا را قسم و شكر، كه مرگ ما را به دست بدترین خلقش قرار داد». پس از آن، شمر قدمی پیش


نهاد و نافع را گردن زد. [2] .

«نافع» در زیارت ناحیه این گونه مورد سلام واقع شده است: «السلام علی نافع بن هلال البجلی المرادی؛ [3] سلام بر نافع پسر هلال بجلی مردادی».

درسی كه می توان گرفت: آخرین گفتار نافع نشان می دهد كه با عاقبت به خیری و ثابت قدمی به جنت الهی پركشید.


[1] تاريخ الامم و الملوك، ج 441 - 442، 5.

[2] البدايه و النهاية، ج 8، ص 84؛ تاريخ الامم و الملوك، ج 5، ص 441 - 442؛ ابصار العين، ص 149 - 150؛ مقتل الحسين مقرم، ص 308.

[3] اقبال الاعمال، ج 3، ص 78.